نگارنگار، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 29 روز سن داره

نگارم دخترم

یلدای92

1392/10/1 10:51
نویسنده : مامان نگار
316 بازدید
اشتراک گذاری

دیشب مثل پارسال عمو مجید و  عمو وحید نگار خونه ما مهمون بودن و نگار هم از دیدن زینب ذوق زده .

اما دیروز نگار شادی دیگه ای هم داشت اونم کادوهای شب یلداش بود که کلی بابتشون به دختر عموش فخر فروخت و حالا شرح فخر فروشی نگار:

من چتر میکی موس دارم تو که نداری.

تازه من مداد رنگی قشنگ دارم نه از اون مداد رنگی معمولی ها  مال من قیچی داره ،پاک کن داره ،تراش داره چسب ماتیکی داره ،خط کش و جامدادی ام داره ،واسه تو که نداره .

زینب:نگار می دی منم ببینم با هم نقاشی کنیم ؟

نگار:نه نمی شه آخه باید اول شب یلدا بخوریم بعد .مامان کی یلدا شروع می شه ؟

و تکرار این سوال تا بعد از شام و شروع خوردن.تازه به قول نگار که یلدا شروع شد پندهای بهداشتی بابا مسعود شروع شد که نگار جان پفک نخور ،کشمش گردو بخور.من که مامانش بودم دلم نمی خواست اون همه خوراکی شور و ترش رو ول کنم و کشمش گردو بخورم .البته شما جمله آخر رو تو پرانتز بخونید

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

عاطفه مامان الای
1 دی 92 12:44
وای چه دختر نازی دارین خدا حفظش کنه به دلم نشست یلداتون هم مبارک خوشحال شدم از آشناییتونعزیزم دوست داشتین لیکنتون کنم شما هم بکنین تا بیشتر باهم دوست باشیم
مامان نگار
پاسخ
من و نگار هم از دوستی شما خوشحال میشیم
سعیده مامان آنیسا
1 دی 92 12:57
دوست عزیزم یلداتون مبارک به به چه سفده قشنگی برا یلدا جیدین مامانی دست گات درد نکنه برای نگار راستی دوست عزیزم تو کدوم شهر زندگی میکنین؟بابت رمز هم ممنون
مامان نگار
پاسخ
تهران عزیزم
مامان شاهزاده کوچولو
1 دی 92 17:39
ماشااله چه ناز شده نگار نازنینمون حسابی هم دل زینب طفلکی رو آب انداخته
مامان نگار
پاسخ
نظر لطف شماست.
خاله فریبا
2 دی 92 0:42
یلداتون مبارک باشه همیشه شاد و خوش باشین مرسی که پیش ما اومدین نگار جونو از جای من ببوسین
مامان نگار
پاسخ
ممنونم.بازم پیش ما بیایید