نگارنگار، تا این لحظه: 13 سال و 11 ماه و 4 روز سن داره

نگارم دخترم

ورود محمد مهدی به زندگی نگار

سلام ما اومدیم دوباره .بعد از مدتها دوری .خدا قوت به نی نی وبلاگیها که این امکان جدید رو اضافه کردن و ما راحت می تونیم با تلگرام وبلاگ خودمون رو آپدیت کنیم . خیلی وقته که به این خونه سر نزدم .هم تنبلی و هم گرفتاری. اما امروز اینجام تا یه خبر جالب هم بذارم :نگار صاحب یه برادر شده.برادری که نگار عاشقشه .اسم این داداش قشنگ محمد مهدیه .الان فقط چند تا عکس از داداشی نگار میذارم اما تو اولین فرصت عکسهای نگار و داداش کوچولوش رو میذارم ...
20 خرداد 1396

بدون عنوان

دوستت دارم! چقدر زود بزرگ میشوی؟برای چه این همه شتاب داری؟برای من هیچ لذتی بالاتر از تماشای بالیدنت نیست.اما اینگونه که تو می روی میترسم به گرد پایت هم نرسم. میترسم از تو جا بمانم . نگارم دخترم تولدت مبارک ...
26 خرداد 1395

عرفه در مشهد

امسال رو خدا توفيق داد كه تو روز عرفه مشهد باشيم .چند روزي كه به سرعت باد گذشت .خيلي خوب بود انگار از تمام دنيا جدا شده بوديم .زيارت امسال با وجود خانم كرماني كه تمام صحن ها رو به خوبي ميشناخت و بلد بود حال و هواي ديگه اي داشت .خانم كرماني مربي نگاره كه تو اين سفر با ما بود .به نگار كه خيلي خوش گذشت .اونقدر كه اصلا اجازه عكس گرفتن به ما نمي داد .چون بهار دختر خواهرم باهاش بود و اين دو تا وروجك حسابي با هم بازي كردن و شبانه روزي از فرصت ها استفاده كردن . زيارت امسال از اون جهت خوب بود كه تونستيم تو تمام صحن ها نماز بخونيم و توي مسجد گوهرشاد نماز تهيت و زيارت بخونيم .جاي همه دوستان خالي بود .من براي همه دوستان اونجا هم نماز زيارت خوندم...
20 مهر 1393