نگارنگار، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 15 روز سن داره

نگارم دخترم

عرفه در مشهد

1393/7/20 7:58
نویسنده : مامان نگار
1,966 بازدید
اشتراک گذاری

امسال رو خدا توفيق داد كه تو روز عرفه مشهد باشيم .چند روزي كه به سرعت باد گذشت .خيلي خوب بود انگار از تمام دنيا جدا شده بوديم .زيارت امسال با وجود خانم كرماني كه تمام صحن ها رو به خوبي ميشناخت و بلد بود حال و هواي ديگه اي داشت .خانم كرماني مربي نگاره كه تو اين سفر با ما بود .به نگار كه خيلي خوش گذشت .اونقدر كه اصلا اجازه عكس گرفتن به ما نمي داد .چون بهار دختر خواهرم باهاش بود و اين دو تا وروجك حسابي با هم بازي كردن و شبانه روزي از فرصت ها استفاده كردن .

زيارت امسال از اون جهت خوب بود كه تونستيم تو تمام صحن ها نماز بخونيم و توي مسجد گوهرشاد نماز تهيت و زيارت بخونيم .جاي همه دوستان خالي بود .من براي همه دوستان اونجا هم نماز زيارت خوندم و هم نماز حاجت .ايشالا كه عرفه بعد همه حاجت روا اونجا باشيم.

روز جمعه صبح دعاي ندبه عالي بود .براي نماز ظهر كه رفتيم صف نماز جمعه بود ما هم كه به خطبه نرسيده بوديم نماز رو فرادا خونديم .حدود ده دقيقه توي ايوون طلا وقتي درهاي حرم بسته شد و صف نماز هم از عقب تشكيل شده حدود  بيست نفر تو ايوون طلا تنها بوديم .خلوت بود و ماهم از فرصت استفاده كرديم و به جاي همه دوستان نماز زيارت خونديم .

روز عرفه هم كه از صبح رفتيم حرم تا هم نگار نذرش رو به دفتر نذورات بده و هم من سكه قديمي يادگار مادربزرگم رو از طرف خودش به موزه آستان قدس تقديم كنم .بعد از كارا رفتيم براي نماز و دعا .

جاي همه خالي بود .بهترين لحظات بود  براي من .اول دعا هوا خيلي گرم بود  و منم دنبال يه سايبون براي نگار و بهار كه گرمازده نشن اما آخراي دعا از سرما بچه ها رو به تمام چيزهايي كه داشتيم پوشونديم .

اين چند روز براي ما خيلي خوب بود اما  براي نگار و بهار بهتر .چون هرچي خواستن خريدن و هر چي خواستن خوردن .توي قطار رفت و برگشت هم حسابي سر همه رو گرم كرده بودن .

يه چيز بامزه اين بود كه من تعريف سقاخونه رو براي نگار كرده بودم و روز اول هم رفتيم و از سقاخونه بهش آب دادم بعد از اون تو هر صحني آب خوري مي ديد مي گفت مامان سقاخونه برم آب بخورم .يه روز اونقدر آب خورده بود كه با بيچارگي به دستشويي رسيد .

ما توي مشهد نتونستيم زياد عكس بگيريم هم به خاطر بازيگوشي نگار و هم به خاطر اينكه من ميخواستم  از فرصت كاملا استفاده كنم و به حال دلم برسم .اما چند تا عكسي رو كه گرفتيم براي يادگاري مي ذارم .

پنجره فولاد موقع نماز صبح

سقا خونه و عشق نگار

چادر پوشيدن دختر ما و رفتن براي زيارت

توي موزه نگار خانم قهر كرد و هر كاري كردم رو به دوربين نموند

صحن ايوون طلا و خلوت ما

اينم نگار پشت در ورودي حرم

حرم موقع نماز ظهر .اين عكس رو نگار گرفته

نگار و بهار بعد از نماز مغرب و عشا

اول دعاي عرفه و زير سايبون رفتن نگار

آخر دعا و خواب

اينم بعد از دعا و موقع نماز مغرب

مسجد گوهرشاد و نماز تهيت مسجد

چراغوني حرم تو شب عيد قربان كه خيلي قشنگ بود

پنجره فولاد

اينم از اون عكسايي كه من به خاطر حس نوستال‍ژيش خيلي دوستش دارم .خودم سي سال پيش همچين عكسي گرفتم .البته با خانواده كه تو اولين فرصت تو وب مي ذارمش

پسندها (9)

نظرات (21)

مامان النا
22 مهر 93 12:03
سلام خانومی.زیارتتون قبول.دختر نازی دارین. اگه دوست داشتین با هم تبادل لینک داشته باشیم.
مامان نگار
پاسخ
ممنونم شما لطف دارید .از دوستی با شما خوشحال میشم
مامان آنيسا
22 مهر 93 14:30
عزیزم زیارتتون قبول باشه مشخص خیلی براتون خوش گذشته ایشالاه همیشه شاد باشین عکسها هم خیلی قشنگ بود مخصوصا حرم
مامان نگار
پاسخ
ممنونم سعیده جون با اینکه بعضی ها میگن دوره این عکسا گذشته و دیگه مد نیست اما من هم به خاطر خاطرات خوب گذشته و هم به خاطر اینکه نگار یادش بمونه این عکسا رو دوست دارم
حمیده
23 مهر 93 10:24
واااااااااااااااااااااای عزیزم ماشاا... چه نازشدی زیارتت قبول
مامان نگار
پاسخ
ممنونم حمیده جونم .دلم براتون تنگ شده
samira
24 مهر 93 13:56
سلام مریم جون نمیدونم چرا نظرام نمیاد برای شما خوبی عزیزم زیارتون قبول معلومه که حسابی خوش گذشته مخصوصا به نگار خانوم خوشگل که با اون چادرش شده مثل فرشته ها
مامان نگار
پاسخ
اینم از بد شانسی ماست عزیزم .اره به نگار خیلی خوش گذشت الانم همش میگه مامان دوباره بریم مشهد ؟
بابا و مامان
26 مهر 93 2:09
سلام عزیزم زیارت قبول الاهی چقد ناز شدی با چادر قربونت بشم من ماشالاه ملوس و ناز و دوست داشتنیزیارت شما هم قبول فرشته کوچولو ناز
مامان نگار
پاسخ
ممنونمذعزیزم ایشالا بازم قسمت شما
مامان ملی و کورش
26 مهر 93 8:46
زیارتتون قبولکاش میشد ببنمتون تادوستیمون بیشتربیشتر بشه
مامان نگار
پاسخ
ما هم خیلی دوست داشتیم دوستان مشهدی رو ببینیم اما وقت سفر خیلی کم بود .و ما هم همش تو حرم بودیم .واقعا خوش به حالتون با جایی که زندگی می کنید .هر وقت هوای اقا رو بکنید می رید حرم
مامان روژینا
26 مهر 93 13:41
سلام عزیز دلمزیارتتون قبولوای خوشا به حالتون نمیدونی چقد آرزومه اونجا باشمبرام دعا کن بتونم بزودی برم زیارت آقا گلمعکسات آدمو هوایی میکنه
مامان نگار
پاسخ
ایشالا که به زودی زود به حرم بری و برای ما هم دعا کنی .ریحانه جون می تونم قسم بخورم هیچ جا به اندازه حرم اقا توی کل ایران نمیشه آرامش داشت
خاله سانی
26 مهر 93 19:37
عزیز دلم زیارتت قبول باشه چقدر با چادر نازتر شدی گلمایشا.. همیشه شاد باشین
مامان نگار
پاسخ
ممنونم سانی عزیز .شما هم همینطور خاله مهربون
رزا
26 مهر 93 21:34
زیارت قبول عزیزم خیلی عکسای قشنگی بود انشالله همیشه به زیارت
مامان نگار
پاسخ
ایشالا به همراه همه دوستان حاجت روا زیارت بریم
spatra
27 مهر 93 13:56
سلام عزیزم زیارتتون قبول باشه نگار خانم خوشگلمون هم که مثل همیشه ماهه
مامان نگار
پاسخ
ممنونم خانمی آدریان عزیز رو ببوس
رها
27 مهر 93 15:15
واااااااای عزیزم چه قد دلم واست تنگ شده بود الان دیدم که میتونم نظر بذارم ایشا... که همه دعاهات قبول بشه خیلی دلم واستون تنگ شده مخصوصا واسه صدات مریمی
مامان نگار
پاسخ
خیلی لطف داری رهای عزیزم .منم دلم واست تنگ شده ایشالا یه امکانی فراهم بشه همدیگه رو ببینیم
عاطفه مامان الای
28 مهر 93 15:27
زیارت قبول ماکه تا نصف راه رو رفتیم ولی قسمت نشد بریم مشهد خدا حفظش کنه
مامان نگار
پاسخ
ایشالا به زودی شما هم برید زیارت .ممنونم عاطی جون
مامان رویا
29 مهر 93 11:16
سلام دوست من زيارتتون قبول...ممنون از اين همه لطفي كه اين مدت نسبت به من داشتيد...از خوندن كامنتي كه گذاشته بوديد اشكم سرازير شد...در اين دنيايي كه هر روز نقاب از چهره آشنايان به ظاهر دوست ميفته و همه دوستيها تظاهري بيش نيست داشتن دوستاني مثل شما نعمت و مايه آرامش...اميدوارم هميشه دلخوشي همراه لحظه لحظه هاي زندگيتون باشه...
مامان نگار
پاسخ
خواهش مي كنم روياي عزيز
اکرم
7 آبان 93 19:15
سلام عزیز دلم زیارت قبول نگار جونم خیلی ماه شدی ماشا....
مامان نگار
پاسخ
ممنون دوست خوبم .ایشالا قسمت شما
مامان محمدطاها
24 آبان 93 0:28
سلام نگار خانم گل زیارت قبول عزیزم
مامان نگار
پاسخ
ممنونم خاله جون
مامان روژینا
27 آبان 93 12:20
سلام عزیزم دلم برات تنگ شده بودپس کو پست جدید؟نگار قشنگم حالش چطوره؟ ببوسش برام
مامان نگار
پاسخ
ريحانه عزيزم منم خيلي دل تنگ شمام .اما اين روزها به خاطر يه كم بيماري زياد نمي تونم زياد سر بزنم .ايشالا با دعاي شما زود برمي گردم
samira
1 آذر 93 0:43
مریم جوندنیستید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ دلمکون برای نگار تنگ شده
مامان نگار
پاسخ
ما هم دلمون واسه شما تنگ شده .يه عالمه
مامان ملی و کوروش
1 آذر 93 15:53
مامانی ما پست جدید میخوایم پس کجایی؟
مامان نگار
پاسخ
ممنونم كه به فكر مايي .چشم حتما با پست جديد ميام
عاطفه مامان الای
3 آذر 93 9:14
مریم جون کجایی چرا نیستی نه تو وبلاگی نه توی وایبر نگرانمون کردی؟
مامان نگار
پاسخ
عاطفه عزيز هستيم زير سايه شما .اين روزها سرم خيلي شلوغه /ايشالا به زودي ميام پيشتون
مامان روژینا
6 آذر 93 12:30
سلام عسیسمکجایی پس خانوم؟ دلمون براتون تنگیده باز!!!!!!!!
مامان نگار
پاسخ
منم دلم واسه همتون تنگ شده خانم .
الهام مامان سلنا
20 اسفند 94 1:09
عروسک خوشگلم زیارت قبول
مامان نگار
پاسخ
ممنونم خانمي